با حضور نویسندگان مختلف؛قزوین- محفل ادبی «روایت پدرانگی» با حضور نویسندگان مختلف از قزوین و تهران در سالن آمفی تئاتر مهندس بهشتی عمارت تاریخی داعی در قزوین برگزار شد.به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در قزوین، در این برنامه که صبح شنبه در آستانه میلاد امیرالمومنین علی (ع) برگزار شد، حسین براتی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قزوین و جمعی از نویسندگان و اهالی فرهنگ و ادب حضور داشتند.براتی در این برنامه گفت: همه ما ایرانیها مفتخر به این هستیم که از دوستداران امام علی (ع) محسوب میشویم.وی بیان کرد: تربیت یافتن در محضر علی (ع) چیزی جز سعادت به همراه نخواهد داشت و اگر کسی به دنبال جوانمردی و انسانیت باشد امام (ع) برای او یک الگوی کامل است.در ادامه مهدی رسولی، عبدالجبار کاکایی، خسرو باباخانی، ابراهیم اکبری دیزگاه، ساسان ناطق، مجید رحمانی، روحالله شریفی روایت های پدرانه خود را برای حاضران قرائت کردند.اجرای موسیقی اصیل ایرانی توسط دختران هنرجوی هنرستان هنرهای زیبای قزوین که به تازگی به جشنواره موسیقی فجر راه یافتهاند، بخش دیگری از برنامه «روایت پدرانگی» بود.محفل ادبی «روایت پدرانگی» با مشارکت معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قزوین، خانه کتاب و ادبیات ایران و اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان قزوین و با حضور علاقهمندان و دانش آموزان برگزار شد.برچسبها: روایت پدرانگی, مجید رحمانی|+| نوشته شده توسط مجيد رحماني در یکشنبه دوازدهم فروردین ۱۴۰۳ | بخوانید, ...ادامه مطلب
نگاهی گذرا به «کتاب سیندرلا به روایت بچه های کوچه صلابت »نوشته عباس تورج فرد«عصر بود.از آن عصرها که آدمی کیف میکند. یه کمی آفتاب ، یه کمی نسیم ، یه کمی عطر کوچه نم زده و صدای شرشر جوی نسبتا پر آب کنار کوچه......آسمان خیال داشت فقط ببارد ، زنها همه پشت پنجره بودند و مردها کمی دورتر نشسته بودند و چای هورت میکشیدند و باران میبارید .بوی خاک نم خورده حال خوبی به کوچه داده بود...».عباس تورج فرد در قالب تکگویی و حدیث نفس، نگاهی متفاوت دارد به آدمها و فضای کوچهای به نام صلابت.کوچهای در میدانگاه با درختی توت در وسط که از دو طرف به باغ محدود میشود. خواندن و خوانش کتابِ «سیندرلا به روایت بچههای کوچه صلابت» خیلی سخت نیست. راوی اسیر واژهپردازیهای بی مورد نمیشود. راحت حرف میزند. از مولفه های داستان هم استفاده میکند. ی ای هر چند نویسنده با درونمایهای که در ذهنش داشته عمدا از داستانپردازی طفره رفته است ، اما موفق میشود با ظرافتی آمیخته به تخیل، فضای کوچه ، شخصیتها و کنشهایشان را برای مخاطب ترسیم کند. مخاطبی که پیر باشد یا نوجوان و مرد یا زن باشد فرقی نمیکند . به نظرم اگر نوع نگاه نویسنده در این روایت را بدبینانه ندانیم، دستِکم «کوچه» میتواند تلویحا اشارهای به جامعه و اتفّاقات واقعی اطرافمان باشد. هر چند این اتفّاقات و از بین رفتن عشق به ناامیدی نمیانجامدنجامد، دستِکم انتخابِ «سیندرلا» که در ادبیات داستانی نقش«امیدوار به خوشبختی» را دارد، قسمتی از درونمایه و متن را میسازد. در این کوچه آدمهای خوب و بد در کنار هم زندگی میکنند، اما رفته رفته اتفاقی در آن میافتد و عشق از میان میرود :« کوچه صلابت به قدری تیره و کثیف بود که کمتر کسی رغبت داشت به آنجا , ...ادامه مطلب